جدول جو
جدول جو

معنی چهل بازه - جستجوی لغت در جدول جو

چهل بازه
(چِ هَِ زِ)
دهی است از دهستان دوغائی بخش حومه شهرستان قوچان. در 53هزارگزی جنوب خاوری قوچان سر راه مالرو عمومی شغل آباد به برگیش. کوهستانی و معتدل است، 96 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود محصولش غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چِ هَِ لَ / لِ)
که چهل سال بر وی گذشته باشد. که دوران حیاتش به چهل سال برآمده باشد.
- مرد یا زن چهل ساله، مرد یا زنی که چهل سال از تاریخ تولدش گذشته باشد. رجوع به چل ساله شود
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ زَ / زِ)
که چهل روز بر وی گذشته باشد. که دوران زندگیش به چهل روز برآمده باشد. که مدت حیاتش به چهل روز بالغ شده باشد.
- کودک چهل روزه، کودکی که عمر وی چهل روز باشد:
چهل روزه شد رود و می خواستند
یکی تخت شاهی بیاراستند...
چو آن خرد را سیر دادند شیر
نوشتندش اندر میان حریر
چهل روزه را زیر آن تاج زر
نهادند بر تخت فرخ پدر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ نِ)
دهی است از دهستان ورزق بخش داران شهرستان فریدن. در 14 هزار گزی شمال باختر داران متصل به راه ماشین رو دامنه به بوئین واقع است. از چشمه و قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، عدس و انگور است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی از قبیل قالی وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ بَرْ رَ)
نام شاخه ای که از جانب راست به رود خانه لار می پیوندد. (ترجمه مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 67)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
طبال. (از ناظم الاطباء). طنبورچی و دهل زن. (آنندراج). رجوع به دهل و دهلزن شود
لغت نامه دهخدا
تیله انجام گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
دست پاچه
فرهنگ گویش مازندرانی